بمعنی سبک رو که کنایه از تند و تیز براه رونده و جلدرفتار و شتاب رو باشد. (برهان). تند و تیز. (انجمن آرا). شتاب رو. (رشیدی). تیزرفتار. (غیاث). مرادف سبکپای. (آنندراج). جلد و چابک. (ناظم الاطباء). سبک سیر: دی ماه سبک عنان تر از عمر چون عمر گرانبهات جویم. خاقانی. بر نه فلک او ستارۀ قطب کس قطب سبک عنان ندیده ست. خاقانی (دیوان چ ص 71). عزم سبک عنان تو در جنبش آورد این پایدار مرکز عالی مدار هم. حافظ. این قامت خمیده و عمر سبک عنان تیر گشاده ای و کمان کشیده است. صائب (ازآنندراج). ، حمله کننده در جنگ. (برهان) (رشیدی) ، رام و دست آموز. (ناظم الاطباء)
بمعنی سبک رو که کنایه از تند و تیز براه رونده و جلدرفتار و شتاب رو باشد. (برهان). تند و تیز. (انجمن آرا). شتاب رو. (رشیدی). تیزرفتار. (غیاث). مرادف سبکپای. (آنندراج). جلد و چابک. (ناظم الاطباء). سبک سیر: دی ماه سبک عنان تر از عمر چون عمر گرانبهات جویم. خاقانی. بر نه فلک او ستارۀ قطب کس قطب سبک عنان ندیده ست. خاقانی (دیوان چ ص 71). عزم سبک عنان تو در جنبش آورد این پایدار مرکز عالی مدار هم. حافظ. این قامت خمیده و عمر سبک عنان تیر گشاده ای و کمان کشیده است. صائب (ازآنندراج). ، حمله کننده در جنگ. (برهان) (رشیدی) ، رام و دست آموز. (ناظم الاطباء)
در حال دست زدن. در حال کف زدن. و رجوع به دست زدن شود: چون زنان رقاص پای کوب و دست زنان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 28). من اگر دست زنانم نه ازین دست زنانم. مولوی (از انجمن آرا). دست در دامن هر خارعلایق مزنید تا برآئید از این خرقۀ تن دست زنان. صائب (از آنندراج)
در حال دست زدن. در حال کف زدن. و رجوع به دست زدن شود: چون زنان رقاص پای کوب و دست زنان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 28). من اگر دست زنانم نه ازین دست زنانم. مولوی (از انجمن آرا). دست در دامن هر خارعلایق مزنید تا برآئید از این خرقۀ تن دست زنان. صائب (از آنندراج)
کنایه از مردم یله و مرکب بی قید خلیعالعذار که به هر طرف خواهد راه رود. (آنندراج) : فرستاده فوجی ز شیرافکنان به دنبال خصم گسسته عنان. ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
کنایه از مردم یله و مرکب بی قید خلیعالعذار که به هر طرف خواهد راه رود. (آنندراج) : فرستاده فوجی ز شیرافکنان به دنبال خصم گسسته عنان. ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)